از زندگی خسته شدم
سالهاست دلم میخواد یه بار بگم خدایا چقدر من خوشبختم ولی همیشه یه بدبختم
آرزوی هر روز و هر دقیقه من اینه
الهی بمیرم ای کاش بیدار نشم , الهی پر بکشم از این دنیای بیشعورِ نفهم
دنیایی که نمیفهمه من هر ثانیه از عمرمو اشک ریختم
آخه الاغ اینم شد زندگی , خدایا چی نوشتی برام بندت ناراضیه از این زندگی
دلم میخواد بیای روبروم وایسی منم بزنم توی گوشِت
دلم میخواد حداقل این لحظه که اشکام داره میریزه روی کیبوردم بگی اینم دستمال پاک کن اشکاتو
آخه حداقل دلت بحال کیبوردم بسوزه که خیس خیسه
خدایا از تو و دنیات متنفرم حتی اگر جهنم بشه جایم بازم میگم حتی اگر اسمش بشه کفر
شاید اصن خدایی نیست میدونم همش یه دروغه بزرگ بود