جملهء آخرینِ تو مانده در خاطرم هنوز
قسمت نبود با هم باشیم اینو خودت گفتی یه روز
سوزوندی احساسِ منو به پای تقدیرِ خودت
خوب میدونم باید بری نبوده تقصیرِ خودت
چه فرقی داره بعدِ تو جهنمم یا که بهشت
کیه که باور بکنه قصدِ تو تقدیرو نوشت
بهونهء قشنگی بود دلیلِ ترکِ دستِ من
چه فرقی داره بعدِ تو مردنِ من شکستِ من
سوگولیِ ترانه هام نگذری از خاطره هام
شاید اگر خدا بخواد بمونی توی لحظه هام
بیا مثلِ گذشته ها دستِ منو رها نکن
نگذری از حرفِ دلت دوباره اشتباه نکن
دلم حالِ تو که دوباره همونه ، قدرِ منو تورو آخه کی میدونه
درست وقتی باید بمونه اون میره ، غیرِ من کی میتونه دستت رو بگیره
دلم آدما رو چجوری شناختی ؟ خسته نباشی دلم این همه باختی
بیا بغلم حالا دلِ دیوونه ، اونم که مثلِ همه باهات نمیمونه
چی سرمون اومده باز ، دردِ دلِ من و تو اشتباست
یکی دیگه تو دلشه دلم درست همونی که دلِ من میخواست
دلم الان وقتِ عاشق شدن نیست که ، این عاشقی واسه هردوی ما ریسکِ
همه باهام خودی تو یکی غریبه ، این که از رو نمیری واسم عجیبه
تیکه تیکه میشینه مگه نگفتی ، میری میشکنی میای به پام میافتی
پُرِ تَرکه تنِ منو تو بسه ، میمونم منو غمو یک دلِ شکسته