قصهء عشقی که میگم عشق لیلای مجنونه
با یه روایت دیگه لیلی جای مجنونه
مجنون سر عقل اومده شده آقای این خونه
تعصب و یه دندگیش کرده لیلی رو دیونه
اما لیلی بی مجنونش دق میکنه میمیره
با یه اخم کوچیک اون دلش ماتم میگیره
میگه باید بسازه این مثل یه دستوره
همین یه راه مونده واسش چون عاشقه مجبوره
زوره عشق تو زوره ، احساس همیشه کوره
هر جا خودخواهی باشه انصاف از اونجا دوره
عاقبت لیلی ما مثل گل های گلخونه
تو قاب سرد شیشه ای پژمرده و دل خونه
حکایتِ عشق اونا مثل برف زمستونه
اومدنش خیلی قشنگ ، آب کردنش آسونه
قلب تو خالی از عشق و بی نور و سوت و کوره
عاشق کُشی مرامته نگات سرد و مغروره
عشق رو ببین توی نگاش از کینهء تو دوره
یه کاری کن تو هم براش چرا عاشقیتم زوره ؟
عاشقـان رفتـه اند سـوی او بـس کنیـن جستجـو
ای دریـغ از سفـر کـوه بـه کـوه بـا مـن از او بگـو
عـاشقـان رفتـه انـد در پـی معشـوقِ خـویـش
عـابـدان سر نـهنـد در ره معبـود خـویـش
بـد بـه حـال کسـی کـه چـو مـن تنهـا بمـانـد
بـی صـدا گـریـه کـن ، گـریـه کـن از بـود خـویـش
قبل از تو هیچکی تو دلم حتی یکم ارزش نداشت
اومدنت به زندگیم جایی واسه غصه نذاشت
نگاه تو بهم انگیزه میده خدا تورو واسه من آفریده
عجیبِ با تو اینقدر رو به راهم چقدر با داشتنت بی اشتباهم
هرچی از من میخوای بخواه اما نخواه ترکت کنم
خیلی خیلی سختِ برام بد شی باهام حتی یکم
نمیتونم حتی یه بار به چشمای تو شک کنم
میخوام تا جایی که میشه به عشقمون کمک کنم
چی واسه من بهتر از این که دارمت پیش خودم
حس میکنم کنار تو آدم بهتری شدم
جایی نمیرمو چیزی نمیگمو میدونم میدونی حرفای دیگمو
من تورو داشتمو با تو روراستمو وقتشه بشنوی حرفای راستمو
دلم همیشه به سمت تو میره و خیره میشم به اون چشای تیره
خدا تورو هیچ وقت ازم نگیره دلم از همه جز تو نا امیده
چشمای تو به آدم امید میده هرچیزی جز عشق از ما بعیده
حیف تو و من با هم نباشیم ، با عشـــــــق
حیف ندویم ، راهی نمونده تا عشق
یه کاری کن خوب شه حال ما
قلبـم بـرای دوست داشتن تـو
لـب هـایـم بـرای بـوسیـدن تـو
چشـم هـایـم بـرای دیـدن تـو
و دست هـایـم بـرای نگه داشتـن تـو بـه وجـود آمـدنـد
هـر عضو مـن ، تـو را مـی خـواهــد
چـون مـن فقطه بـه خـاطـر تـو ساختـه شـدم .