(¯´v´¯)ـــــــــــــــــ (¯´v´¯) ـــــــــــــــــــ (¯´v´¯)
(¯´v´¯)_(¯´v´¯)ـــــ لــا یــکــــ (¯´v´¯)_(¯´v´¯)
(¯´v´¯)ـــــــــــــــــ (¯´v´¯) ـــــــــــــــــــ (¯´v´¯)
██♥██♥██عالـــــــی بود██♥██
██♥██♥██♥██♥██♥-----------------------------██
██♥██♥██♥██♥-----------------------------██♥██
██♥██♥██♥-----------------------------██♥██♥██
██♥██♥-----------------------------██♥██♥██♥██
هیچ حرفی بهتر از سکوت پیدا نمی کنم
نگاهم اما گاهی حرف می زند گاهی فریاد می کشد
و من همیشه به دنبال کسی می گردم
که بفهمد یک نگاه خسته چه می خواهد بگوید ... —
باز باران باترانه می خورد بر بام خانه
خانه ام کو ؟ خانه ات کو ؟ آن دل دیوانه ات کو ؟ روزهای کودکی کو ؟
فصلِ خوبِ سادگی کو ؟ یادت آید روز باران گردش یک روز دیرین ؟
پس چه شد دیگر کجا رفت خاطراتِ خوب و رنگین ؟
در پسِ آن کویِ بن بست در دلِ تو آرزو هست ؟
کودکِ خوشحالِ دیروز غرق در غمهای امروز
یادِ باران رفته از یاد ! آرزوها رفته بر باد !
باز باران می خورد بر بامِ خانه بی ترانه بی بهانه شاید هم گم کرده خانه
وانمود کن او را نمیبینی قلب من ، اگرچه دارد می آید
وانمود کن به او نیازی نداری قلب من ، اما لبخند بزن
برای فرار خیلی دیره قلب من
لبخند بزن اگر اشک ها شروع به ریزش کردند
به بالای سر او نگاه کن
وانمود کن عاشقش نیستی
وانمود کن او را نمیبینی هرگز
امروز نه چایی م دارچین داشت ، نه قهوه ام شکر
نه اینکه نخواهم ، حوصله اش را نداشتم
یعنی می دانی ، امروز نبودم ، نه ! امروز اصلا نبودم
نه سر کلاس ، نه در خیابان ، نه در کنار تو ، من که خیلی وقت است نیستم
امروز آفتاب بود ، بهار بود ، راحت بگویم امروز تو باید میبودی
همهء روزها به کنار ، تو امروز را عجیب به من و به چشمهای منتظرم بدهکاری