-
کـ ـولـهـ بارمــ
سهشنبه 11 تیرماه سال 1392 06:48
کـ ـولهـ بارمـو دارمـ می بندمـ برمـ " ی " جـ ـای دووورـــــ کــــ هیچـ خاطره ایـ نداشتهـ باشـ ـمـ /!/
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 11 تیرماه سال 1392 06:42
عیبی ندارد،باز هم خودت را بزن به آن راه! خودت را که به آن راه می زنی... میخواهم تمام راه های دنیا خراب شود
-
هست و بود
سهشنبه 11 تیرماه سال 1392 06:26
دیروز کودکی در امتداد کوچه های پر از بی کسی این شهر شلوغ دست تمنایی به سویم دراز کرد خالی تر از تمامی آرزوهای کودکانه دنیا عوض شده است کودکان به دنبال نان اند و ما به دنبال عشق ...!
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 11 تیرماه سال 1392 06:01
چه سخت است دلتنگ قاصدک بودن در جاده ای که در آن هیچ بادی نمی وزد ...!
-
بیخیـال ...!
سهشنبه 11 تیرماه سال 1392 01:47
خدا شونه هامونو واسه این که کوله بار غم هامونو بذاریم روش نیافریده آفریده تا بعضی وقتا بندازیمشون بالا و بگیم بیخیال ...!
-
زیباترین ...
دوشنبه 10 تیرماه سال 1392 15:01
زیباترین عکس های دنیا در اتاق های تاریک ظاهر می شوند پس هر وقت در تاریکی زندگی قرار گرفتی بدان که خدا می خواهد از تو تصویری زیبا بسازد
-
آرزویــم ...
دوشنبه 10 تیرماه سال 1392 14:43
آرزویم با تو بودن است اما نه به بهای پا گذاشتن روی آرزوی تو آرزویم این است که بخواهی و بمانی نه اینکه بمانی به خواهشم ...!
-
تـنـهــایــی
دوشنبه 10 تیرماه سال 1392 14:37
تنهایی، قشنگ ترین و بی منت ترین حسِ دنیاست چون برای داشتنش نیاز به هیچ کس نداری
-
«دل نـوشـتــه هـا» {پـسـت ثـابـت}
دوشنبه 10 تیرماه سال 1392 14:18
از دل نوشته هایم ساده نگذر به یاد داشته باش این « دل نوشته ها » را یک « دل » نوشته...!
-
ای کـلاغ ...
دوشنبه 10 تیرماه سال 1392 14:03
ای کـلاغِ عــزیـز قصـهء مـن بـه سـر رسیـد بیـا بـر پشـت مـن سـوار شــو تـورا نیـز بـه خـانـه ات میـرسـانـم
-
خـوب فـکـراتـو بـکـن
دوشنبه 10 تیرماه سال 1392 13:58
قبل از اینکه به کسی بگی : ” دوستت دارم ”خـوب فـکـراتـو بـکـن چون شاید چراغی رو تو دلش روشن کنی که خاموش کردنش به خاموش شدن اون بیانجامه .
-
صـدا کـن مـرا ...
دوشنبه 10 تیرماه سال 1392 13:40
صدا کن مرا که صدایت زیباترین نوای عالم است صدا کن مرا که صدایت قلب شکسته ام را تسکین میدهد صدا کن مرا تا بدانم که هنوز از یاد نبرده ای مرا نشسته ام تا شاید صدایم کنی صدایم کنی ومحبت بی دریقت را نثارم کنی
-
ای کـاش ...
دوشنبه 10 تیرماه سال 1392 05:54
کاش میدانستی لحظه هایم بی تو تنهاست....
-
مـردنـم نـزدیـک اسـت
دوشنبه 10 تیرماه سال 1392 03:52
چیزی به فرو رفتنم نمانده چیزی به تمام شدنم نمانده در سایه سنگینی که بر روی زندگی ام افتاده ، وزش نابودی را می بینم
-
بـهـش بگیـن کـه دیگـه رفتـم
دوشنبه 10 تیرماه سال 1392 03:46
بگین بباره بارون ، دلم هواشو کرده بگین تموم شدم من ، بگین که برنگرده بهش بگین شکستم ، بهش بگین بُریدم برهنه زیر بارون ، خرابُ درب و داغون از آدما فراری ، از عاشقا گریزون بهش بگین شکستم ، بهش بگین بُریدم
-
نـگـاهـم نـکـن
دوشنبه 10 تیرماه سال 1392 03:35
بـه چـشـمـهـایـت بگــو . . . نـگـاهـم نـڪـنـنـد ... بـگـو وقـتـے خـیـره ات مـے شـوم سرشـاטּ بـه ڪـار خـودشـاטּ بـاشـد . . . ! نـه ڪـه فـڪـر ڪـنـے خـجـالـت مـے ڪـشـم هـا . . . نـه ! حـواسـم نـیـسـت . . . عـاشـقـت مـی شـوم...!!!
-
اعـتـراف
دوشنبه 10 تیرماه سال 1392 03:29
پیش هیچ آدمی به خطایت اعتراف مکن آدم ها جنبه ندارند...! ژست خدایی برایت میگیرند.
-
بـی خـیـالــی
دوشنبه 10 تیرماه سال 1392 03:20
همیشه نمی شود زد به بی خیالی و گفت تنهـــــــــــا آمده ام ٬ تنهـــــــا می روم... یک وقت هایی ٬ شاید حتی برای ساعتی یا دقیقه ای ٬کم میاوری ! ... دل وامانده ات یکـــــــــــــ نفر را می خواهد .........!
-
عـسـل بـانــو (عـسـل بـدیـعـی)
پنجشنبه 23 خردادماه سال 1392 10:17
بخواب آروم عسل بانو که بی تو ساکته اینجا ولی راحت شدی انگار از این بی رحمی دنیا بخواب آروم و بی غصه , کی این دردو یادش میره سکانس آخرت این نیست , کسی جاتو نمیگیره لالا لالا بخواب اما روزای بی عسل سخته با پرواز پر از دردت بهار از یادمون رفته زمین ساکت، زمان آروم , عسل تو آسمون خوابه ستارش رفته از امشب , یه جای دیگه...
-
چشمـان مـن
پنجشنبه 23 خردادماه سال 1392 08:47
شـب در چشمـان مـن اسـت بـه سیـاهـی چشمـانـم نگـاه کـن روز در چشمـان مـن است بـه سفیـدی چشمـانـم نگـاه کـن شـب و روز در چشمـان مـن اسـت بـه چشـم هـای مـن نگـاه کـن پـلـک اگـر فـرو بـنـدم جهـانـی در ظلمـات فـرو خـواهـد رفـت ...
-
به سلامتی تو...
پنجشنبه 23 خردادماه سال 1392 08:30
به سلامتی تو… که به صلاحته ازم دور باشی!
-
مکـالمـه پـرویـز و زمیـن
پنجشنبه 23 خردادماه سال 1392 08:08
مثل یک قایق یخ کرده روی دریاچه یخ، یخ کردم عین آغاز زمین زمـیـن : پـرویـز تـو منـو صـدا کـردی ؟ آره مـن صـدات کـردم ! تـشـنـتـه ؟ آب مـی خـوای ؟ کـاشکـی تشنـه م بـود ! گشنتـه ؟ نـون مـی خـوای ؟ کـاشکـی کـه گشنـه م بـود ! دنـدونـت درد مـی کنـه ؟ سـردمـه ... خـب! بـرو زیـر لحـاف صـد لحـاف هـم کممـه گـرمـامـو زیـاد کنـم...
-
تو منو تتها گذاشتی
پنجشنبه 23 خردادماه سال 1392 07:55
شاید اون کسی که داره میره من باشم ولی این تو هستی که منو تتها گذاشتی
-
درد دارم بـخــدا
پنجشنبه 23 خردادماه سال 1392 07:40
خانه ای خواهم ساخت که در و پنجره اش قفل شود تا کسی بی اذن من داخل خانه نشود میهمانم قدمش بروی چشمم، لیکن آنکه از خانه بخواهد دل بدزدد هرگز من دگر پیر شدم , خسته و زمین گیر شدم پای رفتن به سراغ دل خود را هیچ ندارم، هرگز با دلم بازی بس است این چراغ آخر است بگذارید تک و تنها به خودم فکر کنم بنویسم و مرور فکر خویش ,...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 22 خردادماه سال 1392 22:06
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 22 خردادماه سال 1392 22:05
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 22 خردادماه سال 1392 22:05
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 22 خردادماه سال 1392 22:04
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 22 خردادماه سال 1392 22:04
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 22 خردادماه سال 1392 22:03