نه بابا خواهش میکنم چه فضولی.ممنون از راهنماییتون.ومن توی زندگی تجربه کردم.اما الان شایدم حرفام احمقانه باشه ولی من حتی خانوادم میدونم که فراموش کردی کسی اصلا ممکن نیس وشاید زمان می بره پدرم گفته مین احساساتت بهت ضربه میزنه.من که دارم زندگی میکنم وخدا رو دارم.وامیدوارم که خدا بهم کمک کنه. بازم ممنون.امیدوارم موفق تر بشی.وخیلی ببخشید که حرفای زیادی گفتم ودیگه مزاحمت نمیشم.
بله همه حرفاتون درسته.توی این سن عاشقی الکی هس.منم عاشق یه پسر شدم که اصلا وابدا تا حالا با پسری دوست نشدم چون نمیخواستم وبه درسام فکر میکردم.اما خودمم نفهمیدم چطوری عاشقش شدم.شاید ای عشق نباشه.اما به قدری میدونم که دوسش دارم.یک سال باهم دئستیم اما چند روزه ازش خبری ندارم ومطمئنا رفته.خب این به من ضربه وارد کرد نه ضربه درسی.چون اگه حالمم داغون باشه بازم درسمو میخونم.ولی من نمیخوام زندگی روببازم چون هدف دارم.وهیچ وقت اون پسره رو فراموش نمیکنم.میدونم احمقانه هس ولی به خودم قول دادم.که دیگه قلبمو باز نکنم.البته الان میگی سنت کمه بعدا نیم گمشتو پیدا میکنی اما چون دوسش دارم نمیتوتم.
17 سالمه.از تهران.اره خانواده دارم.خیلی هم خوبن.برام زحمت میکشن وتا اخرعمرم مدیونشون هسم.رابطمم هم باهاشون خوبه.مشکلی ندارم.
خب دختر خوب من برادرانه باهات حرف زدم اینم برادرانه بهت میگم شما سن زیادی که نداری پس عاشق شدن رو بیخیال شو عشق چیز خوبیه اما ببین عزیز شما بهتره با اولین آشنایی عاشق نشی خب من معمولا زیاد زندگی و گذشتمو برای کسی تعریف نمیکنم بجز وبلاگم که از زمانی که پدرم فوت شد این صفحه رو راه انداختم و هرموقع(البته همیشه) که توی زندگیم ناراحت میشدم میومدم مطلب مینوشتم و مطالبی که توی قسمت شخصی هست رو همش از حرفای خودمه و تک تکشونو در حالی نوشتم که اشک میریختم تصور کن وقتی نشستی و داری یکمی .. یه قسمتی از زندگیتو مینویسی اشکات سرازیر میشن و اونقدر اشک توی چشات هست که نمیتونی ببینی و وقتی نوشتنم تموم میشد صفحه کلید کامپیوترم خیسه خیس شده بود
ببین من اولین بار عاشق اولین دوست دخترم شدم و درحالی که خودش و خواهرش منو قبول داشتن اما برادراش نداشتن چون اون سنی بود و اونقدر دوسش داشتم که میخواستم سنی بشم اما نذاشتن بهش برسم
و بعد از چندسال توی اینترنت با یک دختری آشنا شدم و بعدها باهم دوست شدیم اون منو دوس داشت اما یک نفر وارد زندگیش شد و اون منو رها کرد من خیلی گریه کردم و غروری که برام از هر چیزی با ارزشتر بود رو بپاش ریختم اما اون منو رد کرد و من تصمیم گرفتم قلبمو خونه تکونی کنم و از عشق متنفر شده بودم و از دخترا بدم اومده بود تا اینکه وقتی از زندگی خسته و ناامید شده بودم دختری به زندگیم اومد که اول بهش احساسی نداشتم ولی باهاش ازدواج کردم چون خیلی دختر خوبی بود که در زندگی بعدها عاشقش شدم
حرفم اینه که بزار نیمه گم شدتو پیدا کنی و بعد عاشقش خواهی شد
تو خانواده خیلی خوبی هم داری پس به اونا دل ببند و مطمئن باش خدا برات درستش میکنه .. اول خدا و بعد انتخاب درست
یه چیزی رو من خیلی سعی کردم انجام بدم سخت بود اما شدنی بود و این بود : گور بابای دنیا و غمهاش من میخوام خوشحال باشم و بخندم و خوشبخت باشم و هر کسی ناراحتم کردو از زندگیم حذف کردم شما هم میتونی پس از همین الان شروع کن
سوالی که ازت پرسیدم برای این بود که بتونم درست جوابتونو بدم و شرمنده که فضولی کردم
گاهی حجم دلتنگی هایم ان قدر زیاد میشود که دنیا با تمام وسعتش برایم تنگ میشود..دلتنگم...دلتنگ کسی که گردش روزگارش به من که رسید از حرکت ایستاد...دلتنگ کسی که دلتنگی هایم راندید ..دلتنگ خودم...خودی که مدت هاست گم کرده ام...گذشت دیگر ان زمان که فقط یک بار از دنیا میرفتیم...یک بار از دیار...یک بار ازیاد...یک بار ازدل..یک بار از دست...
من یه روزی دختری بودم که از ته دل میخندیدم...من یه روز اروم ترین اعصاب دنیا رو داشتم...اکنون بی انکه شاد باشم نفس میکشم....بی انکه شاد باشم زیر باران راه میروم...بی انکه شاد باشم زندگی میکنم...دیگران از کنارم عبو میکنند..سرد وسنگین...بی انکه نامم را به خاطر بیاورند....جوری عبور میکنند که انگار من نیستم....حرفی نیست...فقط خسته ام...من دختری هسم که با تمام توان با سرنوشت میجنگم...وچه جنگ نابرابری...من خسته ام ولی ملغوب نخواهم شد...
اری جرم من هم عاشقی ست....اری اما....انکه ادم هست وعاشق نیست....کیست؟زندگی بی عشق...اگر باشد...همان جان کندن است...دم به دم جان کندن ای دل...کار دشواریست...نیست؟قیصر
بوی بهار میشنوم از صدای تو...نازکتر از گل است گل گونه های تو..ای در طنین نبض تو اهنگ قلب من...ای بوی هرچه گل نفس اشنای تو....ای صورت تو وایینه خدا...حقا که هیچ نقص ندارد خدای تو....صد کهکشان ستاره وهفت اسمان حریر...اورده ام که فرش کنم زیر پای تو....رنگین کمانی از نخ باران تنیده ام....تا تاب هفت رنگ ببندم برای تو...قصیر.
دلتنگ کسی شدن که نیست واقعا سخته.کاشکی بر میگشت.....
گشتم نبود نگرد نیست بگرد خوبش هست اگر نبود کمی نقد از جیب بپرداز گر بیاید به دست آنکه باید بیاید آنکه میخواهی اما نمیآید زدست .. گر بگردی ز گرد گردون برعکسش میرسد اما به خوشی باش شاد و سرمست که این دو روز هستی را میکنیم زندگی با مقداری ادویه شیرین از بهشت قشنگ
تنگ که میگویم...نه مثل تنگی پیراهنی...دلتنگی من..شبیه حال نهنگی است که به جای اقیانوس اورا در تنگ ماهی انداخته اند..دلم برایت تنگ شده...این یعنی ریه های من..دم وبازدم....نفس های تورا کم اورده اند....
دوست عزیز بهتره تو سایت مدیر بلاگ اسکای برین و ازشون بخواین تا قالب نظراتتون رو عوض کنند. تیم مدیر فنی بلاگ اسکای این کار رو براتون انجام میده
http://changizi.net/
http://www.blogchi.ir/
http://blogchi.blogsky.com/
آن نازنین کجاست که یادم نمیکند … صد غم به سینه دارم و شادم نمیکند … یک لحظه آنکه بی من هرگز نمی نشست … امروز به یاد کیست که یادم نمیکند...
بسیار سپاسگذارم ازلطفتون...[:S023:]
سلام دوست گرامی......
وبلاگ خیلی زیبایی داری.......
آدم از خوندنش خسته نمیشه....
خوشحال میشم سری هم به من بزنی....
سلام.. ممنونم.. حتما
نه بابا خواهش میکنم چه فضولی.ممنون از راهنماییتون.ومن توی زندگی تجربه کردم.اما الان شایدم حرفام احمقانه باشه ولی من حتی خانوادم میدونم که فراموش کردی کسی اصلا ممکن نیس وشاید زمان می بره پدرم گفته مین احساساتت بهت ضربه میزنه.من که دارم زندگی میکنم وخدا رو دارم.وامیدوارم که خدا بهم کمک کنه. بازم ممنون.امیدوارم موفق تر بشی.وخیلی ببخشید که حرفای زیادی گفتم ودیگه مزاحمت نمیشم.
خواهش .. ممنون
بله همه حرفاتون درسته.توی این سن عاشقی الکی هس.منم عاشق یه پسر شدم که اصلا وابدا تا حالا با پسری دوست نشدم چون نمیخواستم وبه درسام فکر میکردم.اما خودمم نفهمیدم چطوری عاشقش شدم.شاید ای عشق نباشه.اما به قدری میدونم که دوسش دارم.یک سال باهم دئستیم اما چند روزه ازش خبری ندارم ومطمئنا رفته.خب این به من ضربه وارد کرد نه ضربه درسی.چون اگه حالمم داغون باشه بازم درسمو میخونم.ولی من نمیخوام زندگی روببازم چون هدف دارم.وهیچ وقت اون پسره رو فراموش نمیکنم.میدونم احمقانه هس ولی به خودم قول دادم.که دیگه قلبمو باز نکنم.البته الان میگی سنت کمه بعدا نیم گمشتو پیدا میکنی اما چون دوسش دارم نمیتوتم.
میتونی .. هر چیزی بوقتش
17 سالمه.از تهران.اره خانواده دارم.خیلی هم خوبن.برام زحمت میکشن وتا اخرعمرم مدیونشون هسم.رابطمم هم باهاشون خوبه.مشکلی ندارم.
خب دختر خوب من برادرانه باهات حرف زدم اینم برادرانه بهت میگم
شما سن زیادی که نداری پس عاشق شدن رو بیخیال شو
عشق چیز خوبیه اما ببین عزیز شما بهتره با اولین آشنایی عاشق نشی خب
من معمولا زیاد زندگی و گذشتمو برای کسی تعریف نمیکنم بجز وبلاگم که از زمانی که پدرم فوت شد این صفحه رو راه انداختم و هرموقع(البته همیشه) که توی زندگیم ناراحت میشدم میومدم مطلب مینوشتم و مطالبی که توی قسمت شخصی هست رو همش از حرفای خودمه و تک تکشونو در حالی نوشتم که اشک میریختم تصور کن وقتی نشستی و داری یکمی .. یه قسمتی از زندگیتو مینویسی اشکات سرازیر میشن و اونقدر اشک توی چشات هست که نمیتونی ببینی و وقتی نوشتنم تموم میشد صفحه کلید کامپیوترم خیسه خیس شده بود
ببین من اولین بار عاشق اولین دوست دخترم شدم و درحالی که خودش و خواهرش منو قبول داشتن اما برادراش نداشتن چون اون سنی بود و اونقدر دوسش داشتم که میخواستم سنی بشم اما نذاشتن بهش برسم
و بعد از چندسال توی اینترنت با یک دختری آشنا شدم و بعدها باهم دوست شدیم اون منو دوس داشت اما یک نفر وارد زندگیش شد و اون منو رها کرد من خیلی گریه کردم و غروری که برام از هر چیزی با ارزشتر بود رو بپاش ریختم اما اون منو رد کرد و من تصمیم گرفتم قلبمو خونه تکونی کنم و از عشق متنفر شده بودم و از دخترا بدم اومده بود تا اینکه وقتی از زندگی خسته و ناامید شده بودم دختری به زندگیم اومد که اول بهش احساسی نداشتم ولی باهاش ازدواج کردم چون خیلی دختر خوبی بود که در زندگی بعدها عاشقش شدم
حرفم اینه که بزار نیمه گم شدتو پیدا کنی و بعد عاشقش خواهی شد
تو خانواده خیلی خوبی هم داری پس به اونا دل ببند و مطمئن باش خدا برات درستش میکنه .. اول خدا و بعد انتخاب درست
یه چیزی رو من خیلی سعی کردم انجام بدم سخت بود اما شدنی بود و این بود : گور بابای دنیا و غمهاش من میخوام خوشحال باشم و بخندم و خوشبخت باشم و هر کسی ناراحتم کردو از زندگیم حذف کردم شما هم میتونی پس از همین الان شروع کن
سوالی که ازت پرسیدم برای این بود که بتونم درست جوابتونو بدم و شرمنده که فضولی کردم
موفق باشی
ببخشید که زیاد حرف زدم.دلم پره با نوشتن حالم بهتر میشه.شرمنده.
چندسالته ؟ از کدوم شهری ؟ خانواده داری ؟ رابطه ت باهاشون چطوره ؟
گاهی حجم دلتنگی هایم ان قدر زیاد میشود که دنیا با تمام وسعتش برایم تنگ میشود..دلتنگم...دلتنگ کسی که گردش روزگارش به من که رسید از حرکت ایستاد...دلتنگ کسی که دلتنگی هایم راندید ..دلتنگ خودم...خودی که مدت هاست گم کرده ام...گذشت دیگر ان زمان که فقط یک بار از دنیا میرفتیم...یک بار از دیار...یک بار ازیاد...یک بار ازدل..یک بار از دست...
من یه روزی دختری بودم که از ته دل میخندیدم...من یه روز اروم ترین اعصاب دنیا رو داشتم...اکنون بی انکه شاد باشم نفس میکشم....بی انکه شاد باشم زیر باران راه میروم...بی انکه شاد باشم زندگی میکنم...دیگران از کنارم عبو میکنند..سرد وسنگین...بی انکه نامم را به خاطر بیاورند....جوری عبور میکنند که انگار من نیستم....حرفی نیست...فقط خسته ام...من دختری هسم که با تمام توان با سرنوشت میجنگم...وچه جنگ نابرابری...من خسته ام ولی ملغوب نخواهم شد...
اری جرم من هم عاشقی ست....اری اما....انکه ادم هست وعاشق نیست....کیست؟زندگی بی عشق...اگر باشد...همان جان کندن است...دم به دم جان کندن ای دل...کار دشواریست...نیست؟قیصر
بوی بهار میشنوم از صدای تو...نازکتر از گل است گل گونه های تو..ای در طنین نبض تو اهنگ قلب من...ای بوی هرچه گل نفس اشنای تو....ای صورت تو وایینه خدا...حقا که هیچ نقص ندارد خدای تو....صد کهکشان ستاره وهفت اسمان حریر...اورده ام که فرش کنم زیر پای تو....رنگین کمانی از نخ باران تنیده ام....تا تاب هفت رنگ ببندم برای تو...قصیر.
دلتنگی من درست نمیشه.
خب نشه به منچه
دلتنگ کسی شدن که نیست واقعا سخته.کاشکی بر میگشت.....
گشتم نبود نگرد نیست بگرد خوبش هست اگر نبود کمی نقد از جیب بپرداز گر بیاید به دست آنکه باید بیاید آنکه میخواهی اما نمیآید زدست .. گر بگردی ز گرد گردون برعکسش میرسد اما به خوشی باش شاد و سرمست که این دو روز هستی را میکنیم زندگی با مقداری ادویه شیرین از بهشت قشنگ
تنگ که میگویم...نه مثل تنگی پیراهنی...دلتنگی من..شبیه حال نهنگی است که به جای اقیانوس اورا در تنگ ماهی انداخته اند..دلم برایت تنگ شده...این یعنی ریه های من..دم وبازدم....نفس های تورا کم اورده اند....
دلتنگی...خوشه انگور سیاه است...لگدکوبش کن....لگدکوبش کن....بگذار ساعتی...سر بسته بماند....مستت میکند اندوه..
یک پیک ز دلتنگی نوش جان کن شاید حالت درست شود
دلتنگی عین اتش زیر خاکستر است....گاهی فکر میکنی تمام شده....اما یک دفعه..همه ات را اتش میزند...
خب باید آتش زیر خاکسترو خاموش کنی .. آب بریز روش واسه اطمینان خاک هم بریز و خلاص
Kheli matalebet zibast
قربونت .. ممنونم داداش گلم .. مرسى
قشنگه
ممنونم .. چشاتون قشنگه
مثل همیشه عااااااااااااااالی
ممنـــــــــــــــــونـــــــــم
سلام. من اومدم خوش اومدم.مرسی که بهم سرزدی. وبت توپ و عالیه. اگه خواستی بهم سر بزن منم باز میام تو وبت چون خیلی خوشم اومده از وبت
سلام .. خوش اومدیخواهش میکنم و ممنون از شما
خیلی خیلی ممنونم و خوشحالم که خوشت اومده
منم هر موقع بیام بهت سر میزنم حتما
سلام ممنون میشم به وبلاگ منم سر بزنید نظر فراموش نشه
سلام .. ممنونم از حضورتون و چشم حتما
Nice da6
ممنون
سلام خیلی ممنونم که سر زدی با تبادل لینک موافقی؟
سلام .. خواهش میکنم .. نمیدونم والا .. دو دلم
خــدایــا شـلـوغــی هــای روزگــارم را اگــر بــرای رسـیـدن بــه تــوست پــر رنــگ و اگــر مـسبـب جــدایی اســت خـلـوتــش کــن…
مـشـغـله هــای بــی تــو هــمـان بـهـتر کـه پـاک شـونــد…
خدایا زندگی بی تو معنا ندارد .. خدایا مارا تنها مگذار که بی تو زندگی زیبا نمیشود
سلام داش پرویز خیلی قشنگه
سلام داداش محمد .. مرسی قربانت چشات قشنگ میبینه
سلام پرویز
خوبی ؟
عالیه وبت
خوشحالم پیدات کردم
مخلصتم
سلام هستیا
مرسی
متشکرم
ممنونم همچنین
چاکرتیم
این طرف
سبزه ای دم اذان
لابلای سنگفرش ها
در پیاده رو
جانماز خویش را گشوده است
هیچ فکر آبرو نمی کند
آن طرف
در میان باغچه
هیچ غنچه ای
خنده بی وضو نمی کند
ما ولی
هیچ گاه
آنچنان و اینچنین نبوده ایم
ما که جز وبال شانه ی زمین نبوده ایم
میلاد عرفان پور
خیلی متن زیبایی بود .. بسیار ممنونم
سلام آقای ستوده
وای گل آفتابگردون عاشقشم
ممنونم .....واقعا بی نظیره
سلام همدم خانم
خیلی خیلی ممنونم
تست آواتار
تست نهایی نظرات با شکلک جدید
آخ جون بالاخره درست شد ایول
خاطرات کودکی زیباترند
یادگاران کهن مانا ترند
کاش هرگز زنگ تفریحی نبود
جمع بودن بود و تفریقی نبود
کاش میشد باز کوچک میشدیم
لااقل یک روز کودک میشدیم
جمله قشنگی بود
دوست عزیز بهتره تو سایت مدیر بلاگ اسکای برین و ازشون بخواین تا قالب نظراتتون رو عوض کنند. تیم مدیر فنی بلاگ اسکای این کار رو براتون انجام میده
http://changizi.net/
http://www.blogchi.ir/
http://blogchi.blogsky.com/
امیدوارم مشکلتون حل بشه
یا علی
ممنونم دوست عزیز
سلام دوست گرامی. امیدوارم روز خوبی داشته باشی
کد نظرات را براتون قرار میدم امیدوارم مفید باشه
.date{width:350px;float:right;direction:rtl;font-size:8pt;color:#243d3c;}
.date a{color:#2b3d20;}
.date a:hover{color:#006488;}
.Comment{width:120px;float:left;direction:rtl;font-size:8pt;color:#2b3d20;text-align:center;}
.Comment a{color:#2b3d20;}
.Comment a:hover{color:#fff;}
.Comment{padding:0 0 0 10}
یا علی
من کد قالب نظرات میخواستم اما متشکرم باز هم
سلام. ممنونم . عید شما هم مبارک .
عجب استتاری کردی تو عکس .
سلام , سپاسگذارم , مرسی .
بله استتاره خوبی هستش
زیبا بود ممنون[:S004:]
خـواهش میکنم
دلم چون کودکی دلگیر پارازمین میکوبد/که عمرخویش میخواهم/روان روراحت ارام جان خویش میخواهم
پرویزجان ممنون ازحضورت ونظری که دادی وبت خیلی احساسیه وخوشگله موفق باشی
خواهش میکنم , ممنونم از اینکه به وب من سر زدید متشکرم
یـــﮧ وقتـــــایــے هست ڪــﮧ
جواب همــﮧ نـگـرانـیــا و دلـتـنـگـیــاتــ
مــیشــﮧ یــﮧ جملــﮧ
ڪـﮧ مــیڪوبـــטּ تو صــورتـتـــ
"بهم گیر نــده ، حوصلــﮧ نـدارمــ!"
اینجا آرامگاه بغض های کهنه است، کمی سکوت! که اگر بیدار شوند درد دارند لعنتی ها!
خدایا ممنون مرا در حد ایوب میبینی
ولی تماشا کن
دیگر بریده ام
دلم یک غیر منتظره خوب میخواهد...
آن نازنین کجاست که یادم نمیکند … صد غم به سینه دارم و شادم نمیکند … یک لحظه آنکه بی من هرگز نمی نشست … امروز به یاد کیست که یادم نمیکند...
بسیار سپاسگذارم ازلطفتون...[:S023:]
ممنــــــونــــم
بـا ایـن شـراب هـا
مـسـت نـمـی شـوم دیـگـر
بـایـد دوبـاره سـراغ چـشـم هـای تـو بـیـایـم...
ممنونم...لطف کردین[:S004:]
ممنونم از متن زیباتون
سلام خوبید؟
به دلایلی تنظیمات وبلاگم بهم ریخت[:S012:]
میشه کدموس رو برام بفرستیدلطفاً؟
ممنون میشم[:S003:]
بلـه حتما
کاش دنیا یک بار هم که شده
بازیش را به ما می باخت مگر چه لذتی دارد
این بردهای تکراری برایش؟
مرسی وب قشنگی داین
قــربــونـت عــزیــز نظـر لطفــ تـونـه
سلام داداش پرویز به وبلاکم بیا ملینام تو کلبه
به ایمیله نیا واسه خودم نیس
سر بزنی به وبلاگماااااااا
ســلام ملینـا .. بــاشـه میــام
کـــدوم ایمیل اونـوقت