خانه ای خواهم ساخت که در و پنجره اش قفل شود
تا کسی بی اذن من داخل خانه نشود
میهمانم قدمش بروی چشمم، لیکن آنکه از خانه بخواهد دل بدزدد هرگز
من دگر پیر شدم , خسته و زمین گیر شدم
پای رفتن به سراغ دل خود را هیچ ندارم، هرگز
با دلم بازی بس است
این چراغ آخر است
بگذارید تک و تنها به خودم فکر کنم
بنویسم و مرور فکر خویش , خاطرات تلخ و ریش
دفتری با برگ کاهی از همه رنج دلم
دل خونین، بغض خسته، فکر رنجور ای خدا , درد دارم بخدا
از همه رهگذارن , از همه آنان که با نامهربانی میروند
سلام اگه مایل به تبادل لینک هستی منو به نام " بهترین برنامه ای رایگان اندروید " لینک کن بعد خبرم کن متشکر از وبلاگ خوبت.
www.freeandroid.blogsky.com
متاسفم