☂☃❤دنیای زیبای قاصدک ها❤☃☂

::::::::: چرا بگیم فرار مغزها بگیم فرار غمها ، بگیمو بخندیمو شادی کنیم متفاوت باشیم کنار هم خوش باشیم

☂☃❤دنیای زیبای قاصدک ها❤☃☂

::::::::: چرا بگیم فرار مغزها بگیم فرار غمها ، بگیمو بخندیمو شادی کنیم متفاوت باشیم کنار هم خوش باشیم

(¯`°مانده ام در عشق°´¯)

گاهی خودم هم می مانم در این عشق

تو نمی آیی و من منتظرم
تو به من , به دلم , به روزگارم بد می کنی
و من به بد بودن هایت هم عشق می ورزم
تو مرا پس می زنی و من بیشتر در پی أت می دوم
تو یادم نمی کنی و من با یادت زندگی میکنم
تو دنبال زندگیت هستی و من دنبال این واژه های لعنتیم
که شعری برایت بگویم , شعری که تو هرگز نخواهی خواند

(¯`°بازی باهــم°´¯)

کنــارت هستند , تا کـــی !؟
تا وقتـــی که به تو احتــیاج دارند …

از پیشــت میروند یک روز , کدام روز ؟!
وقتی کســی جایت آمد …

دوستت دارند , تا چه موقع !؟
تا موقعی که کسی دیگر را برای دوســت داشـتن پیــدا کنـند …

میگویــند : عاشــقت هســتند , نه برای همیشه …
فقط تا وقتی که نوبت بــــــازی با تو تمام بشود !

و این است بازی باهــم بودن …

(¯`°منو توست°´¯)


نشود فاش کسی آنچه میان منو توست
تا اشارات نظر نامه رسانِ منوتوست
گوش کن با لبِ خاموش سخن می گویم
پاسخم دِه به نگاهی که زبانِ منو توست
روزگاری شد و کَس مَرد رَه عشق ندید
حالیا چشم جهانی نگرانِ منو توست
گرچه در خلوت راز دلِ ما کَس نرسید
همه جا زمزمهء عشقِ نهانِ منو توست
این همه قصهء فردوس و تمنای بهشت
گفتگویی ز خیالو ز جهان منو توست
نقش ما بگو ننگارند به دیباچهء عقل
هر کجا نامهء عشق است نشانِ منو توست
سایه ز آتشکدهء ماست فروغِ مَهُ  مِهر
وای از این آتشِ روشن که به جانِ منو توست

(¯`°اگـر من بمیرم ...°´¯)


از راه رسیده دوباره غمها به این دلِ داغدار
وزیدن گرفت نسیمِ سردهِ مُردن تویِ جُونِ من
پس کجا موندی تو ای مامورِ پروازم
داره میخونه باز این دلِ من چه غمگین آواز
پرویز داره میخونه نغمهء پرواز
برایم اشک نریزید ای یارانِ من
چراکه خیلی وقتاپیش ازاین مُرده بودم
عمری دِلمُردِه به سر بُرده بودم
بدونِ سنگ , بدونِ نام و نشون
چوب این زندگی رو خورده بودم


مانده دلِ بیکرانم خلوت و خاموش
مانده است پرویز زیر بارانی که ساعتهاست می بارد در شب دیوانه ی غمگین
که چون آسمان من هم دلِ افسرده ای دارم
همچنان می بارد این ابرِ سیاهِ ساکتِ دلگیر همچون چشمانِ پرویزِ دل شکسته
که جز مرگ نمیخواهد و نخواهد ماند میان مردمانی چو بیگانگان

(¯`°چـه زیـبـاسـت°´¯)

چقدر دلچسب است برخاستن از خواب در یک صبح بارانی تابستان و قدم زدن در باغچه ای پر از گل های رنگارنگ که انعکاس نور از قطره های باران زیبایی را بر گلبرگ های آنها می پاشد و چقدر تماشایی است پرواز پروانه ها در همهمه ی گل ها و قطره های باران و همگی اینها گواهی است بر یگانگی و زیبایی خالق هستی …

عشق واقعی وجود داره ؟

نمیدونم از کجا شروع کنم قصه تلخ سادگیمو

نمیدونم چرا قسمت می کنم روزای خوب زندگیمو

چرا تو اول قصه همه دوستم می دارن

وسط قصه میشه سر به سر من میزارن

تا می خواد قصه تموم شه همه تنهام میزارن

میتونم مثل همه دو رنگ باشم دل نبازم

میتونم مثل همه یه عشق بادی بسازم

تا با یه نیش زبون بترکه و خراب بشه

تا بیان جمش کنن حباب دل سراب بشه

میتونم بازی کنم با عشقو احساس کسی

میتونم درست کنم ترس دلو دل واپسی

میتونم دوروغ بگم تا خودمو شیرین کنم

میتونم پشت دلا قایم بشم کمین کنم

ولی با این همه حرفا باز منم مثل اونام

یه دروغ گو میشمو همیشه ورد زبونام

یه نفر پیدا بشه به من بگه چیکار کنم

با چه تیری اونیکه دوسش دارم شکار کنم

من باید از چی بفهمم چه کسی دوسم داره

توی دنیا اصلا عشق واقعی وجود داره ؟

دل منـو خـون مـکن

دل منـو خـون مـکن

دور از خـویـشـم مـکـن

همـه هستـی منـی دور از خـویشـم مکـن

آرزوی دل مـن

ای همـه حـاصـل مـن

حـل هـر مشکل مـن

دل مـن کجـا داره جـز در خـونـه تـو
نـه منـم عـاشـق تـو  همـه دیـوونـه تـو
چـی میشـه یـه بـار دیگه توی صحن تو حسین

سینه خیز بازم بیام توی بین الحرمین

خـوش بـه حـال اونـی کـه شـده معنـوس حسیـن
خـوش بـه حـال هـر کـی رفـت بـرا پـابـوس حسیـن
بـه دلـم نمـک نـزن

دلـم را مـشکن ای همـه هستـی مـن

چــهـ زیبـ ـا و چــهــ شیــــــرین

چــهـ زیبـ ـاستــ ـ وقتـ ـی میفهمــ ـی

کســـ ـی زیــر ایـن گنــبد کبــود

انتظــارتــ ـ را میـکشـــــد

چــهــ شیــــــرین اســـــتـ

وقتــ ـی  آغــ ــوشــ ـی داریـــ


امـشـب

چـقـــ ــدر خـوبــهــ . . .

یـکـــ ـی بـــ ـاشـهـ ..

یـکــ ـــی بـــ ــاشـهـ کـــه بـغـلـتـــ کـنــــهـ . . .

سـرتـــ ــو بـــ ــزاری روی قلبش...

آرومــ ـتــ کـنــ ــــهــ . . .

حـُــ ــرم نـفـس هــ ـــاش تـنـتـــ ُ داغ کـنــ ـــهــ . . .

عـطـر دسـتـــ ــاش مـوهـاتــ ـــو نـوازش کـنــ ـــهــ . . .

چـقــ ـــدر خـوبــ ــهــ . . .

چـقـــ ـدر خـوبـــ ـهـ کــ ــهـ آرومـ دمـ گـوشـ بــگــ ـــهــ ...

عزیــ ـزمــ دوستـــ دارمـــ ....

عطـــ✘ ــــر

کسی که خنجـــر به پشتم فرو کرد ؛


بـــوی تنـــش آشنا بود...


راســـــــــــتی...!

این عطـــــــر را خودم برایش خریده بودم...