وانمود کن او را نمیبینی قلب من ، اگرچه دارد می آید
وانمود کن به او نیازی نداری قلب من ، اما لبخند بزن
برای فرار خیلی دیره قلب من
لبخند بزن اگر اشک ها شروع به ریزش کردند
به بالای سر او نگاه کن
وانمود کن عاشقش نیستی
وانمود کن او را نمیبینی هرگز
امروز نه چایی م دارچین داشت ، نه قهوه ام شکر
نه اینکه نخواهم ، حوصله اش را نداشتم
یعنی می دانی ، امروز نبودم ، نه ! امروز اصلا نبودم
نه سر کلاس ، نه در خیابان ، نه در کنار تو ، من که خیلی وقت است نیستم
امروز آفتاب بود ، بهار بود ، راحت بگویم امروز تو باید میبودی
همهء روزها به کنار ، تو امروز را عجیب به من و به چشمهای منتظرم بدهکاری
چرا هر چی بیشتر می خواهی کم نسیبت میشه ؟
چرا هر چی خوبی میکنی بدی میبینی ؟
چرا کارِ دنیا همیشه برعکسه ؟
دراین بازار نامردی به دنبال چه میگردی ؟
نمی یابی نشان هرگز تو از عشق و جوانمردی
برو بگذر از این بازار ، از این مستی و طنازی
اگر چون کوه هم باشی در این دنیا تو می بازی
اره درد داره اون موقعی که میدونی هنوزم دوستم داری
ولی نباید بروی خودت بیاری
موقعی که میخوای اونی باشی که من میخوام اما نمیشی
اون موقعی که یاد کارام می افتی یه لبخند میاد گوشهء لبت و بعدش
هــــــــــــآی هـــــــــــــــــــــآی گریه میکنی
موقعی که هستم قدرمو نمیدونی اما وقتی میرم
تاریخ تولدم میشه پسورد گوشیت یا پسورد زندگیت
اره درد داره موقعی که دلت یه چیزی میگه عقلت یه چیزه دیگه
موقعی که میدونی کلی خاطر خواه دارم
اما دلم پیشه یه بی معرفتی مثل تو گیره
موقعی که نمی دونی کجامو چطور میگذرونم اره بد دردی داره و بدتر اینکه
ناراحتی دلت یه عالمه گریه میخواد اما میبینی نیستم
که بغلت کنم و بگم آروم باش قربونت برم گریه نکن
یا وقتی که بهت زنگ نمیزنم اما با شنیدن صدای گوشیت نفست بند میاد
وقتی بهم نیاز داری ولی نیستم بد درد داره اره درد داره
وقتی یهو احساس میکنی اسمت رو صدا کردم
اما متوجه میشی فقط خیال بوده
یا وقتی تو خیابون راه میری
میبینی همه دست عشقشون رو گرفتن اما تو
میدونم گفتن این حرفها برای تو که میشنوی خیلی سنگینه
اما بد درد داره اگه نگم تو نبودت اصلا ناراحت نیستم
راستی امروزم گذشتا بدونه تو یه درد دیگه به دردام اضافه شد
اما میدونی برات چی آرزو کردم ؟
اینکه همیشه خوش باشی و منو اصلا یادت نیاد
اما اگه هنوزم دوستم داری
یه چیزو ازم یادگاری ببر برای خودت به دردت میخوره و اون اینکه
اگه کسی اومد تو زندگیت اونی بشی که اون میخواد
نه بخاطر اینکه قدرتش رو بهت نشون بده
بلکه بدونی براش مقدسی
که حتی دوست نداره کسی بهت نگاه کنه
راستی حالا تو بگو نبودنم تو زندگیت درد داره ؟
من که عاشقتم ، مواظب خودت باش
خـــودکــشی کـــارِ آسونــیه ... اگــه مــردی زنـــدگی کُـــن
ســـیگارش را مــی گــذارد زیــر لبــش و مـــی گــوید : آتـــیش داری ؟!
جــواب مــیدم : تــوی جــیــبــم کــه نــه ... تـــو”دلــــم“چـــرا
بــه کــارت مــی آیــد ؟
هنوز هم ، حوالی خواب های شبانه ام پرسه میزنی
لعنتی !! دیر وقت است ، آرام بگـــــــیر
بُگذار یک امشب را آسوده بخوابم
ساده دوستم داشته باش
خود را درگیر پیچ و خم زندگی نکن
من تو را همین جور ساده دوست می دارم
بار آخر ، من ورق را با دلم بُر میزنم ، بار دیگر حکم کن
اما نه بی دل ، با دلت ، دل حکم کن
حکمِ دل :
هر که دل دارد بیندازد وسط تا ما دلهایمان را رو کنیم
دل که رویِ دل بیفتد ، عشق حاکم میشود
پس به حکمِ عشق ، بازی میکنیم ، این دلِ من ، رو کن حالا دلت را
دل نداری ؟! بُر بزن اندیشه ات را
حکم لازمِ ، دل سپردن ، دل گرفتن ، هر دو لازمِ