به ستایش روی آوردم …… گفتند خلاف است !!
به عشق روی آوردم ………. گفتند گناه است !!
خندیدم ……………….. گفتند کودکانه است !!
گریستم ………………… گفتند دیوانه است !!
و حال که در عزای عشق نشسته ام و هیچ نمی گویم
امروز...کسی که عطر تو را زده بود در خیابان از کنارم گذشت...
و ایـن یعنـی...
قـتـل غـیـر عـمـد...
جز در خونت تو بگو کجا بــــــــرم
بی قرارتم این همه قرار مــن، توبی کسیـام عشق تو تبار مـــن
عشق اول وآخر مـن سایه ی تو رو سر مـن ای همــــه ی باور من ای کس و کـــــارم آاااه
به تو مدیونم به نگات به همه عاشق کشیات میزنه دل سر به هــــــــوات تا تو رو دارمــــــــــ
جای تو تـــــــــــــــــوی دل شکستست
اسمـــــــــــــــت کلید همه ی درای بستـــــــــــست
وقتی دلـــــم از زندگی سیره، یاد تو هر وقت واسه ی دلای خستست
من سرگردنو ببین اشکای پنهونو ببین غربت مهمونو ببین تو پناهم باش
دستای خالیمو ببین بی پر و بالیمو ببین
گرفتاریهامو ببیـــــــــــــــن ...تکیه گاهم باش
""ﻣﻨــــــــﯽ "" ﮐﻪ ﮐﻨﺎﺭﺵ "" ﺗـــــــﻮ "" ﻧـــﺒﺎﺷـــــــﯽ ؛ """ ﺗـــــــﻮﻣــــــــــﻨﯽ """ ﻧﻤﯽ ﺍﺭﺯﺩ ...
عازم یک سفــــــــــــــرم
سفری دور به جایی نزدیـــــــــــــک
سفری از خود من به خــــــــــــــــــــــــــــودم
مدتی است نگاهم به تماشای خداســـــــــــــــــــــت
و امیـــــــــــــــــدم به خداوندی اوســــــــــــــــــــــــــــت…
دلـم فـقـط سـنـگـیـنـی نـگـاهـت رو مـیـخـواد
که زُل بـزنـی بـهـم
و مـ ـن بـه روی خـودم نـیـارم . . .