اشکِ چشمام میباره ، سینه دل تنگی داره
دوری از خاتونِ عشق دردِ سنگینی داره
رفت اما چی بگم ، دنیا خاکستری شد
دلشکسته در غمش مرغکی بستری شد
حالا ای هم سفرا ، او کجا و من کجا
غمِ دنیا مالِ من ، خوشی هاش مالِ شما
من با این حسرت و آه من با این آوارِ بلا
اشکِ دنیا مالِ من خنده هاش مالِ شما
اون که با خوب و بدم منو دوست داشت دیگه رفت
تا جدا بودم از اون ، چشم به در داشت دیگه رفت
آخه ای سنگِ صبور باز تحمل چه جوری
با قدِ خم شده ام تابِ مشکل چه جوری
آخه ای خاتونِ عشق ، بد تو با کی بگم
واسه خوب واسه بد ، گوش به حرفِ کی بدم
دیگه ای سنگِ صبور واسه من اشکی نریز
آخه اون خاتونِ عشق بر نمی گرده عزیز
منو بغضِ بی کسی مونده در غربتِ شب
رفته تا عمقِ عذاب ، خسته پا و تشنه لب
روی زخم سینه ام ، آخه ای خاتونِ عشق
تو بیا به خوابِ من نقشِ چشماتو بکش
سلام پرویز خوبی ناراحت شدم از کلوب رفتی .. خب بهم میگفتی پشتیبان نداری .. مال پروانه و گلبهار من نامه زدم درست شد .. فک کردم مال توهم درست شده ..
سلام هستی خوبم ممنون .. ناراحت نباشید

نه درست نشد دیر شد دیگه کلوب رو رها کردم رفتم
ممنونم که سرزدی