☂☃❤دنیای زیبای قاصدک ها❤☃☂

::::::::: چرا بگیم فرار مغزها بگیم فرار غمها ، بگیمو بخندیمو شادی کنیم متفاوت باشیم کنار هم خوش باشیم

☂☃❤دنیای زیبای قاصدک ها❤☃☂

::::::::: چرا بگیم فرار مغزها بگیم فرار غمها ، بگیمو بخندیمو شادی کنیم متفاوت باشیم کنار هم خوش باشیم

عناوین یادداشت‌ها

  • مخاطب خاص دوشنبه 16 اردیبهشت‌ماه سال 1392 16:15
    مخاطب های امروزی رو هر چی بیشتر "خاص " کنی "بی خاصیت تر" میشن...! دیــــدم که میگم
  • " سـ ـرنوشتـــ " دوشنبه 16 اردیبهشت‌ماه سال 1392 15:28
    بایــנ بــﮧ بــعضے ها گــفت : نــﮧ عــزیزم انقـנرام بیـکـ ـار نیستـَـم . . . کــﮧ بخوآم حآل تـــو رو بگیرمــ ! میشینـم ایـלּ جآ پامـم میذآرم رو پاهآمــ " سـ ـرنوشتـــ " خــوנش נهــنــتو ســرویس مے کـــنــﮧ !
  • مـن گـوشیت نیستـم دوشنبه 16 اردیبهشت‌ماه سال 1392 15:13
    او טּ پیـ טּ کُـ נ گوشیتــﮧ کـﮧ بهت 3 بآر فرصت میـ נ ه نــﮧ مــَ טּ
  • بآیـב بـه بعضیآ بفهمونیم دوشنبه 16 اردیبهشت‌ماه سال 1392 15:03
    بآیـב بـه بعضیآ بفهمونیم وقتــی اونــی کـه نبآیـב میذآشتیم کنآرُ گذآشتیم کنآر... בیگـه بقیـه کـه عددی نیستـטּ
  • بــودטּ یـا نـبـــودטּ دوشنبه 16 اردیبهشت‌ماه سال 1392 14:41
    بــودטּ یـا نـبـــودטּ ، مـسـئــلـہ ایــטּ اســت هـسـتـــم مـیـروے ســـراغ دیـگـــرے . . . (!) نـیـسـتـــم مـیـروے ســـراغ دیـگـــرے . . . (!) دیــدטּ ایــטּ لـפــظـہ هــا بــاور ڪـטּ زجــر آور اسـت فـلـسـفـــہ ے بـــودטּ مــטּ پــــوچ اسـت انـــــگـــار (!)
  • ایــن رو هـــم بفهـــم دوشنبه 16 اردیبهشت‌ماه سال 1392 14:36
    נ ڵـ م مےخۅا נ بـﮧ بـعضیـا بـگــ م هــر چقــ נ ړ هــ م بـﮧ خۅ נ ت بر سے باز م بـﮧ مـ טּ ن می ړ سـ ے جونم
  • اینـــو بفهــم دوشنبه 16 اردیبهشت‌ماه سال 1392 14:25
    چـقـ כ ر خـوبـہ بعـضـے از آدمـا بـ כ ونـ טּ ڪـہ اگـر چـیـزے رو بـہ روشـو טּ نـمـیـارے ، از سـآدگـے نـیـسـتـ . . . شـآیـ כ כ یگـہ اونـقـ כ ر واسـتـ مـهـمـ نیـستـ טּ ڪـہ روشـو טּ حسـآس بـاشـے
  • مبارڪتوטּ باشـہ دوشنبه 16 اردیبهشت‌ماه سال 1392 00:55
    اونـ ـے ڪه الان مال شماست ، هلـــاڪ ما بو ב .... ב ر حد ما نبو ב پاسش ב ا ב یم به شما.... مبارڪتو טּ باشـہ
  • تـو نـبـودی یکشنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1392 22:35
    تـو نـبـودی دل بـه دل راهـی نـداشـت از خیـال عـشـق آگـاهـی نـداشـت تـو نبـاشـی تـا قیـامـت بـی کسـم در تمـام زنـدگـی دلـواپـسـم
  • خـلـوت یکشنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1392 22:23
    در خـلـوت مـن نگـاه سبـزت جـاریـسـت ایـن قسمـت بـی تـو بـودنـم اجبـاریـسـت افسـوس نمـی شـود کنـارت بـاشـم بـی تـو هـر ثـانیـه و لحظـه مـن تـکراریـسـت
  • تنهایی یکشنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1392 21:55
    تنهایی ؛ همیشه بد نیست شاید یه فرصتیه برا اینکه قدر لحظه های خوب و شلوغ و شاد زندگیت رو بدونی ... شایدم اینقدر گُلی که کسی هم قد تو نیست ، برا بودن کنارت ...
  • عـمـریـسـت یکشنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1392 21:29
    عمریست غم و درد نشانم داده در آتش سینه اش امانم داده رنجور ترین درخت باغش هستم هر بار مرا دیده تکانم داده
  • حوالی ما توقف ممنوع است .... یکشنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1392 21:21
    نه خوبم نه مهربانم , فراری از دختران آهن پرست و دختران مانکن پرست... فقط برای خودم هستم...خوده خودم! مال خودم! صبورم و عجول!!! سنگین...سرگردان...مغرور...قانع... با یک پیچیدگی ساده ومقداری بی حوصلگیه زیاد!!! و برای تویی که چهره رامی پرستی نه سیرت آدمی ! هیچ ندارم راهت را بگیرو برو!! حوالی ما توقف ممنوع است ....
  • ﯾﻪ ﺭﻭﺯﺍﯾﯽ , ﯾﻪ ﺷﺒﺎﯾﯽ یکشنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1392 20:41
    ﯾﻪ ﺭﻭﺯﺍﯾﯽ , ﯾﻪ ﺷﺒﺎﯾﯽ , ﺑﻪ ﯾﻪ آﺩﻣﺎﯼ ﺧﺎﺻﯽ ﺧﯿﻠﯽ ﺍﺣﺘﯿﺎﺝ ﺩﺍﺭﯼ ﮔﻮﺷﯿﺘﻮ ﺑﺮ ﻣﯿﺪﺍﺭﯼ ﺷﻤﺎﺭﺷﻮ ﺑﮕﯿﺮﯼ , ﺍﻣﺎ ﻣﯿﺪﻭﻧﯽ ﺑﯽ ﻓﺎﯾﺪﺱ ﺍﯾﻨﻘﺪﺭ ﺩﻟﮕﯿﺮ ﻭ ﺩﻟﺘﻨﮕﯽ ﮐﻪ ﯾﻬﻮ ﺑﺨﻮﺩﺕ ﻣﯿﺎﯼ ﻣﯿﺒﯿﻨﯽ ﺧﯿﺮﻩ ﺷﺪﯼ ﺑﻪ ﯾﻪ ﺻﻔﺤﻪءﺧﺎﻟﯽ بی جواب ﺍﺷﮑﺎﺕ ﺳﺮﺍﺯﯾﺮ ﺷﺪﻥ ﺑﻌﺪ ﺑﺎ ﺧﻮﺩﺕ ﻓﻘﻂ ﯾﻪ ﺟﻤﻠﻪ ﻣﯿﮕﯽ ﺍﻭﻥ ﻫﻤﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺍﺧﺮﺵ ﭼﺮﺍ ﺍﯾﻨﻄﻮﺭﯼ ﺷﺪ ...?
  • تـا کـه بـودم یکشنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1392 20:20
    تـا کـه بـودم نـبـود کسـی ، کـشـت منـو غـمِ بـی هـم نفسـی تـا کـه رفـتـم هـمـه یـار شـدن ، خـفـتـه بـودن هـمـه بـیـدار شـدن ...
  • شبـی غمگیـن یکشنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1392 17:14
    شبی غمگین ، شبی بارانی و سرد , مرا در غربت فردا رها کرد دلم در حسرت دیدار او ماند , مرا چشم انتظار کوچه ها کرد به من میگفت تنهای تنهاست , ببین با غربتش با من چه ها کرد تمام هستی ام بود ، ندانست که در قلبم چه آشوبی به پا کرد و هرگز شکستم را نفهمید
  • خواب پــرواز یکشنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1392 16:46
    بر روی بالشـی که از مــرگ پرنده ها پـر است نمی تـوان خواب پــرواز را دیـد
  • غـریـبـی فـرامـوشـی یکشنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1392 14:37
    شـاخـه بـا ریشـه ی خـود حـس غـریبـی دارد بـاغ امسـال چـه پـاییـز عجیـبـی دارد سیـب هـر سـال در ایـن فـصـل شکـوفـا میشـد بـاغبـان کـرده فـرامـوش کـه سیبـی دارد...
  • دلـم را خـالـی مـیـکـنـم یکشنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1392 14:14
    هـرچـه دلـم را خـالـی مـیـکـنـم ... دوبـاره پـر مـیـشـود از تـو .... چـه بـرکـتـی دارد،دوسـت داشـتـنـت ....!!
  • اشتباه بـزرگ یکشنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1392 14:01
    چه اشتباه بـزرگیست ، تلخ کردن زندگیمان برای کسی که در دوری ما شیرین ترین لحظات زندگیش را سپری میکند . . .
  • چه زیبا نقش بازی می کنیم … یکشنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1392 13:43
    چـه آسـان در پـشـت نـقـابـهـایـمـان پـنـهـان مـی شـویـم ؛ حـتـی خـدا هـم از آفـریـنـش چـنـیـن بـازیـگـرانـی در حـیـرت اسـت …
  • دلم برای کسی تنگ است یکشنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1392 13:32
    دلم برای کسی تنگ است که گمان میکردم می آید می ماند و به تنهاییم پایان میدهد! آمد رفت و به زندگی ام پایان داد
  • عـشـق یـک چـرخـه اسـت : یکشنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1392 13:24
    وقـتـی عـاشـق مـی شـویـد، صـدمـه مـی بـیـنـیـد . وقـتـی صـدمـه مـی بـیـنـیـد، متنفـر مـی شـویـد . ‌ ‌ وقـتـی متنفـر مـی شـویـد، سـعـی مـی کنیـد فـرامـوش کنیـد . وقـتـی سعـی مـی کنیـد فـرامـوش کنیـد، دل تنـگ مـی شـویـد . وقـتـی دل تـنـگ مـی شـویـد‌ در نـهـایـت دوبـاره عـاشـق مـی شـویـد .
  • روزگــار یکشنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1392 13:01
    روزگــــارا : تـو اگـر سـخـت بـه مـن مـیـگـیـری، بـا خـبـر بـاش کـه پـژمـردن مـن آسـان نیـسـت، گـرچـه دلـگـیـرتـر از دیـروزم، گـر چـه فـردای غـم انـگـیـز مـرا مـیـخـوانـد، لـیـک بـاور دارم دلـخـوشـیـهـا کـم نیـسـت زنـدگـی بـایـد کـرد….
  • شـب ســرد یکشنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1392 12:49
    شب سردی ست و هوا منتظر باران است وقت خواب است و دلم پیش تو سرگردان است شب بخیر ای نفست شرح پریشانی من ماه پیشانی من دلبر بارانی من۰۰۰۰
  • فـاصـلـه هـــا یکشنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1392 12:45
    سلام به اون عزیزی که ، فاصله ها باهاش دارم تو دفتر خاطره هام ، خاطره ها باهاش دارم آرزوی دیدن اون ، صورت زیباشو دارم آخر حرفمم اینه هرجا باشه دوسش دارم
  • از تـــــمام دنیـــــــــا یکشنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1392 12:41
    از تـــــمام دنیـــــــــا شانــه ای مــی خواهـم برای ســـرم ، و ســــری بـــــــرای شــــــــــانــ ـــه ام ! کســی خستــــه نیسـتـــ از این بالــش هــای پَـــری ؟!
  • واژه ها... شنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1392 19:04
    دستم به تو که نمی رسد، فقط حریف واژه ها می شوم ! گاهی، هوس می کنم، تمام کاغذهای سفید روی میز را، از نام تو پرکنم … تنگاتنگ هم، بی هیچ فاصله ای !! از بس، که خالــی ام از تو … از بس، که تو را کـم دارم … آخر مگرکاغذ هم، زندگی می شود ؟
  • سکــوت شنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1392 18:57
    درد هایم را برایت گفته ام بشنو اکنون این سکوت تلخ را
  • غـرور ...هـمـه چـیـز... شنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1392 18:47
    آدمیزاد غرورش را خیلی دوســـت دارد... اگــــر داشته باشد آن را از او نگیرید... حتی به امانت نبــــرید ضربه ای هم نزنیدش؛ چه رسد به شکستن یا له کــــردن! آدمی غرورش را خیلی زیاد...شـــاید بیشتر از تمام داشته هایش دوست دارد حــــالا اگر خودش ؛ غرورش را به خاطـــر تــــو نادیده بگیــــرد بـبـیـن چـقـــدر دوسـتـت دارد......