☂☃❤دنیای زیبای قاصدک ها❤☃☂

::::::::: چرا بگیم فرار مغزها بگیم فرار غمها ، بگیمو بخندیمو شادی کنیم متفاوت باشیم کنار هم خوش باشیم

☂☃❤دنیای زیبای قاصدک ها❤☃☂

::::::::: چرا بگیم فرار مغزها بگیم فرار غمها ، بگیمو بخندیمو شادی کنیم متفاوت باشیم کنار هم خوش باشیم

13.gifبوسه بارون میکنم لباتو تا یارم بشی ، ناز کنی، ناز بکشم، همــیشه غمخوارم بشی13.gif
13.gifلبای نازتـو با صد گل خنده وا کنی ، با هزار بوسه طبیب دل بیمارم بشی13.gif
13.gifاگه تو یارم بشی، شهرو چراغون میکنم ، زیر پات گل میریزم، لباتو گلگون میکنم13.gif
13.gifلبای نازتو با صد گل خنده وا کنی ، با هزار بوسه طبیب دل بیمارم بشی13.gif
13.gifقد و بالای بلات چشمارو جادو میکنه ، سر هر پیچ و خمش دست دل و رو میکنه13.gif
13.gifشب چراغ دل تاریک منه چشمای تو ، چشم افسونگر تو ناز به آهو میکنه13.gif
13.gifامشب از این آسمون میدونم بارون میاد ، میدونم ابرا میرن ستاره من بیرون میاد13.gif
13.gifامشب از سینه من صدای ناله میاد ، میگه باز این دل من که دیگه اون نمیاد13.gif
13.gifتوی این عهد و زمون چه کنم با غم و درد ، دیگه باور نداره حرفمو این دل سرد13.gif
13.gifای خدا این روزگار چرا اینجور میکنه؟ چرا با غصه و غم منو رنجور میـکنه13.gif
13.gifچی میشه این شب سرد بره و فردا بشه ، کی میشه ابرا برن ستاره من پیدا بشه13.gif

عکس متحرک رقصعکس و تصاویر متحرک رقص | Danceعکس متحرک رقص

pichak.net-01.gif
08.gif08.gif08.gif

(¯`°همسفر°´¯)

همسفر تنها نرو بزار تا باهم بریم سرنوشتمون یکی هردومون مسافریم
تازه از راه رسیدم هنوزم خستهء راه
همسفر تنها نرو بزار تا منم بیام ، سخته دل کندن از این شهر و دلبستگیا
موندم از خونه جدا با همه خستگیا ، جون به لبام رسیده تا به کی در به دری
درد غربت رو تنم که بازم باید بری بزار تا خستگی از این تن خسته بره
سخته دلبستگی از شهر دلبسته بره ، اگه بذاری بیام من میشم سنگ صبور
گوش به قصه هات میدم شهر غربت راه دورِ

(¯`°زندگی به شرط خنده°´¯)

نقش من چی ، نقش تو چی ، قصمون چرا هر کی هر کی
من به جای تو ، تو به جای من ، بازی می کنیم تا یکی شدن
روزگار عجب کار نوایی ، جای هر کسی اینجا خالی
پشت پنجره منتظر نمون ، دنیارو ببین هم صدا بخون
آسمون به شرط خورشید ، زندگی به شرط خنده
بگین که تو شهر قصه ، دل ساده سیری چنده
راه من چیه ، راه تو چیه ، برد و باخت این بازی با کیه
آدما چرا رنگ به رنگ می شن ، هم زشت می شن و هم قشنگ میشن
چرا هر کسی صاف و ساده نیست ، چرا دلخوشی بی اراده نیست
دستتو توی دست من بزار ، شکل خودت باش نقاب رو بردار


(¯`°عید که میشه°´¯)

елочная гирлянда

موقع عید که میشه ، آدمها هر ازگاهی  ، آرزویِ یه معجزه رو دارن

آرزوی برگشتنِ یه دوستِ قدیمی یا تماس خوشآمدگویی از طرفِ نیمهء گمشده زندگیت

عید روزیِ که بنظر میرسه امکانِ انجامِ همه جور معجزه ای که فکرش رو بکنی هست

با اینکه عید همیشه این معجزه هارو برامون نمیاره ، بازم با اینحال هرسال متشکریم

هنوزم امیدوارم بهترین عیدِ زندگیم رو داشته باشم .

елочная гирлянда

(¯`°یه نصیحت از من°´¯)

اونیکه یک بار تنهات گذاشته ، باز هم تنهات میزاره
اونیکه یک بار بهت خیانت کرده باز هم بهت خیانت میکنه
اونیکه یک بار رفیق نیمه راه شده باز هم وسط راه رهات میکنه
اونیکه رفته دیگه رفته درو به روش ببندو نزار با زندگیت بیشتر از این بازی کنه
دیگه هیچ وقت بهش اعتماد نکن ، منتظر باش یکی دیگه میاد بهتر از اون


анимационные картинки

(¯`°خانه تکانی دل°´¯)

باید از نو ساخت دوست داشتن و زندگی را
خونه تکانی دل است ، هرچه هست میرود چیزهای تازه و خوب می آیند
غصه هایت که ریخت ، تو هم همه را فراموش کن
دلت را بتکان اشتباهایت وقتی افتاد روی زمین ، بگذار همانجا بماند

فقط از لا به لای اشتباه هایت یک تجربه را بیرون بکش ، قاب کن و بزن به دیوار دلت
دلت را محکم تر اگر بتکانی تمام کینه هایت هم می ریزد
و تمام آن غم های بزرگ و همه حسرت ها و آرزوهایت

باز هم محکم تر از قبل بتکان
تا این بار همه آن عشق ها هم بیفتد
حالا آرام تر بتکان تا خاطره هایت نیفتد
تلخ یا شیرین چه تفاوتی می کند؟
خاطره ، خاطره است ، باید باشد ، باید بماند

هنوز دلم خاک دارد ، یک تکان دیگر بس است
دلم را میبینم که چقدر تمیز شده ، دلم سبک شد
حالا این دل جای اوست ، آنکه می آید و میماند ، این دل مال اوست
همه چیز ریخت از دلم ، همه چیز افتاد و حالا من ماندم و یک دل

یک دل و یک قاب تجربه ، یک قاب تجربه و مشتی خاطره ، مشتی خاطره و یک او... 


(¯`°میخوام خوشحال باشم°´¯)

از این به بعد من همیشه خوشحالم ، می دانید چرا ؟
برای اینکه از هیچکس انتظاری ندارم ، انتظارات همیشه صدمه زننده هستند
زندگی کوتاه است پس به زندگی ات عشق بورز
خوشحال باش و لبخند بزن ، فقط برای خودت زندگی کن
قبل از اینکه صحبت کنی ، گوش کن ، قبل از اینکه بنویسی ، فکر کن
قبل از اینکه خرج کنی ؛ درآمد داشته باش ، قبل از اینکه دعا کنی ؛ ببخش
قبل از اینکه صدمه بزنی ؛ احساس کن ، قبل از تنفر ؛ عشق بورز
زندگی این است ، احساسش کن ، زندگی کن و لذت ببر


در اولیــن شعــرم گفتـــم :

حرفهـای مــن بسیــار اسـت جــایـی بـرای یــادداشتهـایـم نـدارم

و همشــو ریختــم تـوی دلـم و روزهــایـی بـا خـدایـم حــرف میزنم

بـا خدایم اشک میـریـزم و بـه خدایـم سـر یک موضوع بحث میکنم

میگـویـــم : خــدای من نــوکـرت آمــده اسـت بــا یک ســوال

بــا یک حرف بـی پـایـان چـرا مـن چـرا بـرایـم اینگونه نوشتی

چـی شـد کـدوم اتفـاق بـاعـث شـد کــه مـن خـودم را بشکنم

چـی شـد کـه سـاختـم از خــودم یـه بـی نــام و نشــون

خــدایــا میبینـی روز مـوعـودم نزدیک شد و چـند ماه دیگر میآیم

خــانه ام را ساختــه ای خدایا

میآیم بزودی تا پدرم را در آغوش بگیرم

======

خیلی وقته تک و تنهام توی زندگی , توی دنیا یه غریبه ام
 میون اینهمه خوبی این منم که بی نصیبم
 روزگاری زیر بارون , روزگاری بی قرارم
 جز یه لحظه مهربونی دیگه خواسته ای ندارم
منم اون مترسکی که شدم عاشق کلاغا
 واسم ابد بریدن توی حصار دنیا
 آخه این قسمت زشتو کی به من داده خدایا
 آدمارو دوست ندارم , از خانوادم متنفرم
 میدونم ازم میترسی خدایا , من با این چشمای خسته دل بکنم از دنیا
 چجوری بدست بیارم دلتو با دست بسته که بهم بگی بیا عزیزم بسه اینقدر بدبختی و بیچارگی
خدایا میشه برگردم دیگه خیلی خسته ام , از اشک ریختن خسته شدم
دلم برای آغوش پدرم تنگ شده , میزاری برگردم توی بهشتت نه راضیم به جهنمِ سوزانت فقط میخوام برگردم

(¯`°ای دوست°´¯)

منم سرگشته حیرانت ای دوست ، کنم یکباره جان قربانت ای دوست
تنی نا ساز از شوق وصل کویت ، دهم سر بر سر پیمانت ای دوست
دلی دارم در آتش خانه کرده ، میان شعله ها کاشانه کرده
دلی دارم که از شوق وصالت ، وجودم را ز غم ویرانه کرده
من آن آواره بشکسته حالم ، ز هجرانت بُتا رو به زوالم
منم آن مرغ سرگردان و تنها ، پریشان گشته شد یکباره حالم
زِ هَر سر بر سر سجاده کردم ، دعایی بهر آن دلداده کردم
ز حسرت ساغر چشمانم ای دوست ، زبان از یکسره از باده کردم
دلا تا کی اسیر یاد یاری؟ ،ز هجر یار تا کی داغداری؟
بگو تا کی ز شوق روی لیلی ، تو مجنون پریشان روزگاری؟
پریشانم، پریشان روزگارم ، من آن سرگشته ی هجر نگارم
کنون عمریست با امید وصلت ، درون سینه آسایش ندارم
ز هجرت روز و شب فریاد دارم ، ز بیدادت دلی ناشاد دارم
درون کوهسار سینه خود هزاران کشته چون فرهاد دارم
چرا ای نازنینم بی وفایی؟ دمادم با دل من در جفایی
چرا آشفته کردی روزگارم ، عزیزم دارد این دل هم خدایی 

(¯`°دل تکونی°´¯)

دل تکونی از خونه تکونی واجب تره
دلتو بتکون ، از حرفها ، بغض ها ، آدمها
دلتو بتکون از هر چی تو این یک سال یادش دلتو به درد آورده
از خاطره هایی که گریه هاش بیشتر از خنده هاش بود
از نفهمیدن اونایی که همیشه فهمیدیشون
دلتو بتکون از کوتایی های خودت
اگه با یک ببخشید منم مقصر بودم دل یکی رو آروم میکنی آرومش کن
دلتو بتکون ، یک نفس عمیق بکش

سلام بده به بهار ، به اتفاقهای خوب

به خودت قول بده تو سالِ جدید
بیشتر دوست داشته باشی و بیشتر بخندی

(¯`°میخوام حرف بزنم°´¯)

من هنوزم واسه چشمات همه دنیا رو میدم

من تو چشمای قشنگت همه دنیارو دیدم

خوبه من ، بمون همیشه که چشمات زندگی میده

کسی مثه تو نبوده کسی مثه تو ندیده

نه دیگه حرفهای مردم نمیتونه تو رو از دلم بگیره

نه بزار حرفمو بزنم عاشق اگه دردشو نگه میمیره

نه دیگه فکرو خیالت از تو سرم بیرون نمیره

(¯`°تمام دنیامی°´¯)

آروم میشم وقتی می بینمت تورو

تو واسم دنیامی از پیش من نرو

من همونی میشم که تو دلت میخواد

آخه عاشقتم خیلی زیاد

همه دنیام تو ، خیلی دوست دارم کسی رو جز تو به لب نمیارم

دارو ندارم عشقم و یارم آخه به جز تو کسی را ندارم

کنارت احساس خوبی به من میده

مثل تو هیچکسی هیچ جایی ندیده

واسه تو میمیرم جونمم من میدم

احساسم به تو شدیده

(¯`°حیف°´¯)

حیف اینجوری تموم شد روزای خوب من و تو خاطره شد

من از همون روزی که رفتی ابری مونده آسمونم

هی میخوام یادت نباشم نمیتونم

میدونی تو همین چند روزه من چقدر شکستم
چشمام رو همه آدما بستم
میدونی به خودم نمیرسم این روزا اصلا
همه طعنه میزنند چشم تو روشن

خودم رو نمیشناسم اسمم رو یادم نمیاد
فقط این رو میدونم دلم فقط تورو میخواد
همه آدما میگند بعد تو عوض شدم
خیلی ها دورمند اما خیلی تنهام با خودم

(¯`°بعد تو°´¯)

توی کارای تو میمونم ، نه میری و نه می مونی

میگی هستی ولی بازم کنار من نمیمونی

یکم مکث کن توی این خونه هنوزم یاد چشمات هست

یکم مکث کن شاید میشه بازم برگشت

بعد تو نمیشه باز عاشق شد ، نمیشه اون آدم سابق شد

نمیدونم چی بود گناه من تموم لحظه هام پره هق هق شد

بعضی وقتا دله دیگه هی تنگ میشه میگیره

دلی که واست داره کم رنگ میشه میمیره

بعضی وقتا بغض گریه نمیشه که

عقده میشه میمونه توی دل و حرفای ناگفته میشه

این پسر توی برهوت بی تو بودن یه مرد شده

این دل رو ول کردی دل کندی حالا ولگرد شده

رفتنت کاری کرده که عشق بهم طعم پوچی بده

واسه منه معتاد به تو قرص فراموشی بده

حال این روزام حال یه جَوون دلگیرو غمگینِ

یه طرف دل شکسته یه طرف غرور زخمی

واسه احساس بیمار یه قلب ماتم زده بودنت مثل مسکن بود

برو حالم بده برو خاطره هاتم بردار ببر کابوس شده

نگران این دل نباش با تنهایی دوست شده

(¯`°بی تو°´¯)

بی تو منو پنجره های بسته
بی تو منو زمزمه های خسته
بی تو منو شب ناله های بارون
تنهایی و دل ِ به خون نشسته
بی تو غریبه گشتم ، با سرگذشتم
رو تنِ تنهایی هام ، اسم تو رو نوشتم
ای که نگات ، رنگ صدات ، به یاد کوچه مونده
تو گوش هر پنجره ای ، از روشنایی خونده
ترانه هات برده منو، تا سرزمین رویا
گفتی از این شبِ سیاه ، چیزی تا صبح نمونده
یه روز میاد دوباره دستهای من و تو
برای عشق یه فصل موندنی می سازه
صدای تو می پیچه بازم توی کوچه
می خونی از عاشقی و هوای تازه
بی تو منم خستة راه ، یه بی نشونه
پرنده ای شکسته پر ، بی آشیونه