مثل یک قایق یخ کرده روی دریاچه یخ، یخ کردم عین آغاز زمین
زمـیـن :
پـرویـز تـو منـو صـدا کـردی ؟
آره مـن صـدات کـردم !
تـشـنـتـه ؟ آب مـی خـوای ؟
کـاشکـی تشنـه م بـود !
گشنتـه ؟ نـون مـی خـوای ؟
کـاشکـی کـه گشنـه م بـود !
دنـدونـت درد مـی کنـه ؟
سـردمـه ...
خـب! بـرو زیـر لحـاف
صـد لحـاف هـم کممـه
گـرمـامـو زیـاد کنـم ؟
زمیـن مـی دونـی چیـه ؟
تـو سینـه ام قلبـم داره یـخ مـی زنـه
اون وقـتـش تـوی سـرم ، کـوره روشـن کـردن .