دلم هوای تو را کرده قلمم را از تو نوشتن پر میکنمو از دلتنگی برایت می نویسمبه یاد شبی می افتم که از عاشقی گفتیمدلم می خواهد به سوی تو بیاییماما تو را کجا میتوانم پیدا کنمدر دل شبهای سرد و بیقراردر چشمان یک عاشق همیشه مضطربیا در یک واژه سلام سادهدلم می خواهد برایت نامه بنویسم تو نامه هایم را بخوانیو جواب نامه ها را به نشانی غریب دل بفرستیای کاش می توانستم تمام تنهاییم را برایت معنا کنمای کاش می توانستم همیشه از تو بنویسممی ترسم از روزی که دیگر نتوانم بنویسمو دفترم خالی بماند و پر از حرفهای ناگفتهمیترسم نتوانم بنویسم و دیگر طپش قلبم شنیده نشودمی ترسم نتوانم بنویسم و نوشته هایمدر سکوتی مبهم بمیرد و شعرهایم به تو هدیه نشوددوباره شب دوباره این دل بیقرارمدوباره یاد حرفهای تو که روی دلم نقش بستهدلم می خواهد همه دیوارها پنجره شوندتو را درمیان چشمهایم ببینمدوباره شب دوباره تنهایی و قلمی که با این همه دلتنگی هم پر نمی شوددوباره شب دوباره یاد تو که دل بیقرارم را بیدار نگه می دارددوباره شب دوباره تنهایی دوباره سکوتدوباره من و دلتنگی و یک دنیا خاطره....
ممنون زیبا و قشنگ بود .
دلم هوای تو را کرده
قلمم را از تو نوشتن پر میکنم
و از دلتنگی برایت می نویسم
به یاد شبی می افتم که از عاشقی گفتیم
دلم می خواهد به سوی تو بیاییم
اما تو را کجا میتوانم پیدا کنم
در دل شبهای سرد و بیقرار
در چشمان یک عاشق همیشه مضطرب
یا در یک واژه سلام ساده
دلم می خواهد برایت نامه بنویسم
تو نامه هایم را بخوانی
و جواب نامه ها را به نشانی غریب دل بفرستی
ای کاش می توانستم تمام تنهاییم را برایت معنا کنم
ای کاش می توانستم همیشه از تو بنویسم
می ترسم از روزی که دیگر نتوانم بنویسم
و دفترم خالی بماند و پر از حرفهای ناگفته
میترسم نتوانم بنویسم و دیگر طپش قلبم شنیده نشود
می ترسم نتوانم بنویسم و نوشته هایم
در سکوتی مبهم بمیرد و شعرهایم به تو هدیه نشود
دوباره شب دوباره این دل بیقرارم
دوباره یاد حرفهای تو که روی دلم نقش بسته
دلم می خواهد همه دیوارها پنجره شوند
تو را درمیان چشمهایم ببینم
دوباره شب دوباره تنهایی و قلمی که
با این همه دلتنگی هم پر نمی شود
دوباره شب دوباره یاد تو که دل بیقرارم را بیدار نگه می دارد
دوباره شب دوباره تنهایی دوباره سکوت
دوباره من و دلتنگی و یک دنیا خاطره....
ممنون زیبا و قشنگ بود .