بوی خاک و بوی نون و بوی گندم ، دوباره پرسه زدن میون مردم
دوباره توپ بازی رفتن ، خدمت سربازی رفتن
دوباره موهارو بافتن ، قصه از مادر شنفتن
چه خوبه با بچه ها تا قله رفتن ، گرد و خاک از صورت آفتاب گرفتن
چه خوبه این آسمونو آبی کردن ، اون روزای برفی رو آفتابی کردن
دوباره تو بار مرمر ، خوندن تهران مصور
مردی بر سر دوراهی ، سالهای بی پناهی
دوباره یه حوض سنگی ، ماهی های رنگی رنگی
از تو اون کلاه فرنگی ، آسمون به اون قشنگی