عاشقم اما دلم خالیست ، صورتم تصویر تنهاییست
تونگاه سرد و خاموشم ، خیمه ابرای بارانیست
من کیم این خسته ی تنها ، خالی از مهر خودم حتی
من به دنبال گل و شبنم ، گمشده در سره این دنیا
عاشقم کن با نگاهت ، خسته شد دل بیقراره
تن من سرد و تکیده ست ، عاشق دستای داغه
از اون گنج و از اون رویا ، برامون مونده یک سکه
از اون دریای نا آرام ، برامون مونده یک چکه
بیا تا قطره ی بارون برای برکه ها باشیم
بیا آرامش بعد از صدای گریه ها باشیم